باران غم درساحل نگاهم

چکیده خاطرات از یک دلشکسته وتنها

باران غم درساحل نگاهم

چکیده خاطرات از یک دلشکسته وتنها

عاشقانه های من



برای دلم، گاهی مادری مهربان میشوم

دست نوازش بر سرش میکشم میگویم: «غصه نخور، میگذرد …»

برای دلم، گاهی پدر میشوم

خشمگین میگویم: «بس کن دیگر بزرگ شدی ….»

گاهی هم دوستی میشوم مهربان

دستش را میگیرم میبرمش به باغ رویا …

دلم ، از دست من خسته استــ.....


نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد