باران غم درساحل نگاهم

چکیده خاطرات از یک دلشکسته وتنها

باران غم درساحل نگاهم

چکیده خاطرات از یک دلشکسته وتنها

سکوت بالا تر از فریاد


سرزمینی برای باریدن ندارم
وقتی بازوانت را
زنی می دزدد از من
و دوان دوان...



عشق
اتفاقی نیست که هر روز
هر دقیقه
بیفتد
اگر افتاد
باید دودستی چسبید اش!
..
باید می گذاشتی دودستی بچسبم
به رویاهایمان
به عشق
به قایق هایی که نجاتمان می دادند!


گرفته شده از صفحه خانم مهدیه لطیفی


نظرات 1 + ارسال نظر
گیسوی کلام جمعه 14 آذر‌ماه سال 1393 ساعت 05:50 ب.ظ http://gisuykalam.blogfa.com

چه می شود که نگاهی به تبا هی می برد دلی
یا آشنا می کند ترا با امن ساحلی
دلم برای تو تنگ می شود خدا می داند
نگا هی به من آشفته ی عاشق اگر مایلی

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد