باران غم درساحل نگاهم

چکیده خاطرات از یک دلشکسته وتنها

باران غم درساحل نگاهم

چکیده خاطرات از یک دلشکسته وتنها

شب یلدا

آری امشب شب یلدا است.....


شب فال.....


شب عشق.....


شب هندوانه.....


وشب آزادی وشب رهایی


چیزی به یادم نمی آید


جز اینکه


امشب شب تنهایی من است


یلدایت مبارک



نردبان دلم شکسته است می شود کمی برایم دعا کنی ؟؟؟؟؟


یا اگر خدا اجازه میدهد کمی به جای من خدا خدا کنی ؟؟؟؟؟


راستش دلم مثل یک نماز بین راه خسته و شکسته است


می شود برای بیقراری دلم سفارشی به آن رفیق با وفا (خدا) کنی ؟

امروز از تو مینویسم ...


از تو و برای تو مینویسم...


آمدم سر مزارت بلند بلند گریستم ...


غافل از اینکه نمیدانستم چرا و برای چه اشک میریزیم...


امروز حال عجیبی دارم ...


نمیدانم خوشحالم یا ناراحت ...


دلم میخواهد با تو سخن بگویم ...


فقط با تو ...


برایم دعا کن ...


برای آرامشم ...


برای صبرم ...


برای دلشکسته ام ...


که 20 سال شکسته ترشده است ...


نمیدانم کجای مسیررا اشتباه آمدم که اینچنین خسته و کلافه شده ام ...


گاهی ساعت ها به حال خودم میگریم ...


اما ...


هیچوقت از گریه کردن سیر نخواهم شد ...


دلتنگم ...


دلتنگتر از همه دلتنگهایم که برای تو بود ...


امروز به کمک تو نیاز دارم ...


کمکم کن تا گذشته سخت و تلخ وناموفقم را درک کنم ...


تا خودم را به خودم برگردانم ...


خودم را گم کرده ام ...


تو که مرا خوب میشناسی کمکم کن...



دل تنگیها یم

       

 

 

آهای روزگار
درست است که من

راه های نرفته زیاد دارم
اما خودت هم میدانی
با تو زیاد راه آمده ام
پس کاری کن
که ما در کنار هم

عاشقانه نفس بکشیم

دوری وجدایی بس است 

 

       

یه روز رفتی رو قلبم پاگذاشتی♥  

مرا در این خیال،تنها گذاشتی♥ 

نوشتی روی گلبرگ اقاقی♥ 

که تو قلبت نمونده  عشقی باقی 

حالا من موندمو گلبرگ عشقت 

که ریشه اش توی قلبم مونده باقی 

حال من موندمو و این انتظارت 

که یک عمری کشیده دل بی قرارت 

  نوشتم روی گلبرگ گدایی 

کـــــــــه مـــن چـــــــــشم انتــــــظارم  تـا بیـــــــایی♥ 

 

       

 

تقدیر بود که آخر، از تو جدا بیفتم

          یه گوشه بی تحمل من بی صدا بیفتم

                   نفس نفس من از تو می خوندم عاشقانه

                                تو باغ سبز امید با تو زدم جوانه

                                           من با تو خو گرفتم به این همه قشنگی

                              هر لحظه طرحی تازه،سیاه،سفید و رنگی

                   تو از خودت گذشتی که نگذرم من از خود

         کوچ غریبت اما،پایان ماجرا شد

دلسرد بودم از عشق،دلتنگ و پر گلایه

        با هر بهونه بی تو،گم می شدم تو سایه

                  اما دوباره چشمات،تابید و ساحری کرد

                             غزل غزل شکفتم وقتی که شاعری کرد

                                       تمام من تو بودی، هر چی که من نداشتم

                             رفتی ومن به گریه جای تو گل گذاشتم

                  بی تو نمیشه خندید،بی تو نمیشه سر کرد

         این داغ کهنه انگار تازه به من اثر کرد

ای رفته از دو دیده،ای شاهکار زیبا

        پیشکش به قلب پاکت عطر گلای مینا

                تقدیر بود که بی تو،نفس نفس بمیرم

                             در حسرت رهایی کنج قفس بمیرم 

 

 

 

روزگار عشق ورزیها گذشت

مرغ بخت ما ازاین صحرا گذشت

ان صفای خنده ها از لب گریخت

ان بهار عشق بی پروا گذشت

سینه هست و گرمی اغوش نیست

بوسه هست و گرمی لب ها گذشت

 

ادامه مطلب ...

حس رویایی

 

 

زیباترین نگاه، نگاه عاشقانه و معصومانه تو بود

زیباترین سخنی که شنیدم سکوت دوست داشتنی تو بود

زیباترین احساساتم گفتن دوست داشتن تو بود

زیباترین انتظار زندگیم حسرت دیدار تو بود

زیباترین لحظه زندگیم لحظه با تو بودن بود

زیباترین هدیه عمرم محبت تو بود

زیباترین تنهاییم گریه برای تو بود

زیباترین اعترافم عشق تو بود 

  

 

نمی خوام از آسمون چیزی برات بیارم
 عکستو رو قله ی هیمالیا بذارم
 نمی خوام از پشت ابر ماهو واست بچینم
فقط تو خواب
و رؤیا تو باشی در کنارم
 می خوام برات بمیرم شاید که باور کنی
 شاید با برق چشمات مرگو آسونتر کنی

پیام های عاشقانه

If I never met you , I wouldn’t like you
If I didn’t like you , I wouldn’t love you
If I didn’t love you , I wouldn’t miss you
But I did , I do , and I will
اگر نمی دیدمت ازت خوشم نمیامد
اگر ازت خوشم نمیامد عاشقت نمی شدم
اگر عاشقت نمی شدم دلم برایت تنگ نمی شد
اما دیدمت ، عاشقت هستم و دلتنگت خواهم شد 

 

 

I love my EYES when you see them
I love my NAME when you say it
I love my HEART when you love it
   I love my LIFE when you are in it 

 

ادامه مطلب ...

Ƹ̵̡Ӝ̵̨̄Ʒ₪♥ سکوت سرد♥₪Ƹ̵̡Ӝ̵̨̄Ʒ

 

 

 

قول داده ام  

گاهـــــــی هر از گاهـــــی

فانـــــوس یادت را میان این کوچه های بی چراغ و بی چلچلـــــــه،

روشن کنم خیالت راحــــــت! من همان منـــــم؛

هنوز هم در ین شبهای بی خواب و بی خاطـــــره،

میان این کوچه های تاریک پرسه میزنم!

اما به هیچ ستاره‌ی دیگری سلام نخواهــــــم کرد 

 

 

 

 

میخــــــواهم عوض شوم !
 
 چرا بایـــــد دلتنگ آغوشت باشم؟
 
 میخـــــــواهم تو دلتـــــنگ آغوشَـــم باشــــی!
 
میخـــواهم آن سیــــبِ قرمزِ بالـــای درخــــــت باشـــــَم
 
 در دورتـــــرین نُـــقطه
 
 دقت کن!!!
 
 رسیدن بـــــه مَــــن آسان نیـــــست
 
 اگر هِـــمـَتـَش را نـَـــداری
 
 آسیــــبی به درخت نــــزن
 
 بـــــه همان سیــــب های کِرم خورده ی روی زمــــــین قانـــــــــــــع بــاش 
 
  
 

 
 
قبل از این که بخواهی در مورد من و زندگی من قضاوت کنی

کفشهای من را بپوش و در راه من قدم بزن .

از خیابانها، کوهها و دشت هایی گذر کن که من گذر کردم

اشکهایی را بریز که من ریختم

دردها و خوشیهای من را تجربه کن

سالهایی را بگذران که من گذراندم...

روی سنگهایی بلغز که من لغزیدم

دوباره و دوباره برپاخیز و مجدداً در همان راه سخت قدم بزن

همانطور که من انجام دادم ...

بعد ، آن زمان می توانی در مورد من قضاوت کنی.... 
 
 

جدای

 

 

 

  

 

برای عشق قبول کن ولی غرورت رو از دست نده


برای عشق گریه کن ولی به کسی نگو.


برای عشق مثل شمع بسوز ولی نگذار پروانه ببینه


برای عشق پیمان ببند ولی پیمان نشکن.

 

 

 

برای عشق جون خودتو بده ولی جون کسی رو نگیر. 

 

برای عشق وصال کن ولی فرار نکن.


برای عشق زندگی کن ولی عاشقانه زندگی کن.


برای عشق بمیر ولی کسی رو نکش.


برای عشق خودت باش ولی خوب باش.

 

 

-اگه یکی رو دیدی وقتی داری رد میشی بر می گرده ونگات می کنه بدون براش مهمی!

-اگه یکی رو دیدی که وقتی داری می ری  بر می گرده و با عجله میاد به سمتت بدون براش عزیزی!

-اگه یکی رو دیدی وقتی داری می خندی بر می گرده و نگات می کنه بدون واسش قشنگی!

-اگه یکی رو دیدی که وقتی داری گریه می کنی میاد باهات اشک میریزه بدون دوستت داره!  


 

عشق از دوستی می پرسه: فرق من و تو چیه؟

دوستی جواب می ده:

"من آدم ها رو با سلام آشنا می کنم، تو با نگاه" "من اونا رو با دروغ جدا میکنم، تو با مرگ..."  

 

 

 

گفتمش آغاز درد عشق چیست؟!

گفت آغازش سراسر بندگیست!

گفتمش پایان آن را هم بگو

گفت پایانش همه شرمندگیست!

گفتمش درمان دردم را بگو

گفت درمانی ندارد، بی دواست

گفتمش یک اندکی تسکین آن؟!