باران غم درساحل نگاهم

چکیده خاطرات از یک دلشکسته وتنها

باران غم درساحل نگاهم

چکیده خاطرات از یک دلشکسته وتنها

روز های اخر دانشگاه

 

 

 

 

کاش می شد بار دیگر سرنوشت از سر نوشت

کاش می شد هر چه هست بر دفتر خوبی نوشت

کاش می شد از قلمهایی که بر عالم رواست

با محبت , با وفا , با مهربانیها نوشت

کاش می شد اشتباه هرگز نبودش در جهان

داستان زندگانی بی غلط حتی نوشت

کاش دلها از ازل مهمور حسرتها نبود

 کاین همه ای کاشها بر دفتر دلها نوشت   

 

 

 

درد و رنج را می بینم و زبانم خاموش است

پرپر شدن گلها

زیر لگدهای خشمگین طوفان

دستم از یاری کوتاه است

بهاری که پشت پنجره مانده است

از اینهمه یورش بوران

در وحشت است

آنچه باقی مانده است

بغض و اشک سرد و افسوس است

و ضجه هایی که به سبب قطع درختان سبز

همه جا بگوش میرسد

وقرمزی غروب که همه جا سایه افکنده است

این همان سرزمین زیبا و شاد منست؟

نظرات 2 + ارسال نظر
آرشید جمعه 20 بهمن‌ماه سال 1391 ساعت 09:19 ق.ظ http://arshid.blogsky.com

سلام و سپاس
سرنوشتم را سپید نوشتند
خودم سیاهش کردم...

ممنون از حظورگرم عزیزم

سارا پنج‌شنبه 26 بهمن‌ماه سال 1391 ساعت 12:35 ق.ظ http://asiretanhaei91.loxblog.com/

ای دوست به جز عشق تو در سر من هوسی نیست
جز نقش تو بر صفحه ی دل نقش کسی نیست
ولنتاین مبارک عزیزم

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد